زندگیـــــــــــ تـــــــــــــــــلخ

رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان
مسئول اونجا میگه: اومدی عیادت؟
میگم: پـَـ نه پَــ اومدم 2 تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم



تو بانک بودم نوبتم شد رفتم جلو باجه ۷ ،خانمه تقریبا دیگه منو میشناسه اینقـــد رفتم بانک
گفت: لطفا شمارتونو بدید
گفتم:شماره نوبتــمو؟
گفت: پـَـَـ نــه پـَـَــــ شماره موبایلتـو فقط بگما من تک می زنم تو زنگ بزن
شماره نوبتمو بهش دادم یه چکم بهش دادم کــه نقدش کنه
میگه: میخوای نقدش کنی؟
گفتم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینو دادم واسه این کــه تو شارژ بخری زنگ بزنی



داشتیم تو خیابون قدم می زدیم كه یهو صداى ترمز شدیدى اومد و دو تا پا كه یكى عمودى یكى افقى رو هوا بود
خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف كه در این هنگام راننده پیاده شد و در كمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟
یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی كه به سختى نفس می كشید گفت: پـَـ نه پَــ خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم
راننده گفت: نمكدون! منظورم اینه كه می خواى زنگ بزنم اورژانس؟
یارو گفت: پـَـ نه پَــ زنگ بزن برنامه نود عادل اینا كارشناسى كنن ببینم صحنه پنالتى بود یا نه



ادامه مطلب...
ارسال توسط hamed ghanbari

صفحه قبل 1 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 21
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 29
بازدید کل : 28137
تعداد مطالب : 9
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1